کمک آموزشی مقدمه: تردیدی نیست که وسایل آموزشی در هموار ساختن راه دشوار تعلیم و تربیت و تدریس نقش ارزندهای دارند و مربیانی که در نظامهای پیشرفته آموزشی حداکثر استفاده را از این وسایل و مواد میکنند بیش از پیش به ارزش کمکی این وسایل معترفند. هرچند که اطلاق لفظ کمک به وسایل آموزشی مفهوم درستی نیست. اما عبارت وسایل کمک آموزشی امروزه رایج شده و به نظر میرسد که مسؤولان آموزشی نیز آن را قبول کردهاند. لیکن آنچه که از همه مهمتر است این است که امروزه وسایلی با نام کمک آموزشی تهیه و در سطح گستردهای در اختیار دانشآموزان و معلمان قرار میگیرد که هیچ یک از شرایط یک وسیله آموزشی را ندارند و متأسفانه نظام آموزشی نیز در این مورد نه تنها سکوت کرده بلکه گاهی به تائید آن نیز میپردازد شاهد هستیم که کتابهای مختلفی تحت عنوان کتابهای کمک آموزشی و کمکدرسی در سطح گسترده چاپ میشوند که اکثراً با مجوز رسمی از وزارت آموزش و پرورش به این کار اقدام میکنند. کتابهایی که به سادگی هرآنچه را که مؤلفان کتب درسی در دهه حاضر تلاش در علمی و پژوهشی کردن کتب درسی داشتهاند را پنبه کرده وتمامی این تلاشها را ناکام گذاشتهاند. این گونه کتابها با تهیه جواب یکدست به کلیه سؤالات و پرسشهای کتب درسی از بحث و آزمایش کنید پاسخ فکر کنید و پژوهش کنید و... به زعم خویش به دانشآموزان در یادگیری کمک میکنند. خلاقیت و کتابهای کمکدرسی: هدف تعلیم و تربیت تنها آموزش و یادگیری مطالب درسی کتابها و آن هم در سطح دانش اولیه آن نیست که ما از طرق مختلف از جمله سؤال و جواب و حفظ طوطی واری مطالب به آن برسیم، بلکه یکی از اهداف مهم نظام آموزش و پرورش رشد استعدادها و خلاقیتها است و لازم است که دانشآموزان به تفکر واداشته شوند. تفکر زمانی حاصل میشود که امری به یاد فرد آمده باشد و یا اینکه فردی با مسأله و مشکل جدیدی مواجه شود و در صدد حل آن برآید. به عبارت دیگر افراد نمیاندیشند مگر اینکه مسأله و مشکل خاصی مطرح شود و آنان را به تفکر برانگیزد ( مهارتهای آموزش و پرورش، ص 63). بنابراین تفکر عبارت است از فعالیتهای جهت دار ذهن برای حل مسأله که به صورتهای تداعی آزاد، خیالبافی، تفکر عملی، تفکر خلاق و... میتواند باشد و مسلماً آنچه که در فرآیند تعلیم و تربیت باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد تفکر خلاق است. ( مهارتهای آموزشی ص 63) بنابر این هدف از فعالیتهای آموزشی در مدسه حفظ کردن و آموختن مطالبی نیست که چندان ارتباطی با زندگی دانشآموزان ندارد بلکه آنچه که باید محور فعالیتهای آموزشی قرار گیرد این است که دانشآموزان بیاموزند که چگونه فکر کنند و چگونه به قضاوت بپردازند، پس نباید مراحل تحصیل را به صورتی درآورد که دانشآموزان صرفاً از یک کلاس به کلاس بالاتر وارد شده و در هر کلاس معلومات معینی را حفظ کنند متأسفانه آنچه که در سیستمهای آموزشی و مدارس مشاهده میشود این است که به رغم پذیرفتن این فرض که فکر کردن راه را برای آموزش بیشتر باز میکند اما چندان رغبتی در تشویق دانشآموزان به تفکر ملاحظه نمیشود. و برای رهایی دانشآموزان از مرحله وابستگی فکری و نیل آنان به مر حله استقلال و کمال قدمی برنمیدارند، امروزه یکی از عادات غلطی که در نظام آموزشی جامعه ما تثبیت شده، نیندیشیدن درباره هدفهای فعالیتهای آموزشی است تا جایی که محتوای آموزشی که وسیلهای برای رسیدن به هدفها است خود هدف قرار گرفته و براین اساس است که مدارس با انتقال فراوان مفاهیم علمی و تمرینات تکراری بیمعنا و همچنین کتابهایی با عناوین کمکدرسی با در اختیار گذاشتن جواب کلیه سؤالات و نکات درسی فرصت اندیشیدن را از دانشآموزان میگیرند. مشکل کجاست؟ تدریس، خلق محیطهایی است که در آن ساختهای شناختی دانشآموزان ظهور یافته و تغییر یابد. هدف ایجاد تجارب یادگیری است که به دانشآموزان تمرین عملیات ذهنی خاصی را میدهد. پیاژه معتقد است که ساختهای شناختی فقط زمانی تو.سعه مییابند که شاگردان تجارب یادگیری خود را خود بنا نهند، یادگیری باید خود انگیخته باشد، تصور میشود که دانشآموزان آغازگر آن نوع تجارب یادگیری باشند که به نحو احسن با ساختهای شناختی آنان تطبیق کند و این مشروط به آن است که فرصت لازم در محیط وجود داشته باشد. ( الگوهای تدریس، ص 368 ). همچنین برونر نیز معتقد است که شاگردان را نباید در برابر دانستهها قرار داد بلکه باید آنان را با مسأله روبرو کرد تا خود به کشف روابط میان امور و راه حل آنها اقدام کنند. (مهارتهای آموزش پرورش، ص 31 ). هیلگارد و مارکوئیز نیز یادگیری را عبارت از فرآیند تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فرد بر اثر تجربه میدانند ( طبقهبندی هدفهای پرورشی، ص 48 ). بنابراین امروزه توجه به روشهای تدریس فعال از آن جهت مورد توجه قرار گرفته که در آن دانشآموزان فعال هستند، هرکدام از این روشها به شیوههایی در جهت فعال نمودن شاگردان در یادگیری و تدریس هستند و هدف اصلی از این فعالیتها تعمیق بخشیدن به یادگیری است. درحالی که متأسفانه کتابهای فوقالذکر درست برعکس این روشها بوده و جلوی فعالیت و در نتیجه خلاقیتهای دانشآموزان را میگیرد. کارکنان آموزشی مدرسه میتوانند از الگوهای تدریس همچون راهی برای بهبود مدرسه استفاده کنند آنان برای این منظور باید مجموعههایی از الگوهایی را یاد بگیرند که بتوانند بر توان یادگیری دانشآموزانشان بیافزایند بنابراین لازم است که معلمان در روشهای تدریس خویش تجدید نظر کنند و در روش مطالعه دانشآموزان نیز تجدید نظر شود، نه اینکه با در اختیار گذاشتن جواب آماده، شاگردان را به سمت حفظ مطالب سوق داده و در نهایت در حیطه دانش، از حیطه شناختی نگه دارند. براساس همین دیدگاه مؤلفان کتب کمک درسی در دهههای اخیر با توجه به اهداف نظام آموزشی تغییراتی جهت علمی و پژوهشی کردن کتب درسی و گسترش تفکر و خلاقیت در بین دانشآموزان به اجرا گذاشتهاند، برای مثال در کتب علوم تجربی مواردی تحت عنوان فکر کنید، بحث کنید، آزمایش کنید و... گنجانده شده است، تا کتب درسی از لحاظ محتوی اصلاح شود، هرچند که تنها اصلاح محتوی کافی نیست و لازم است که همراه آن هم در روشهای تدریس و هم در نحوه ارزشیابی تغییراتی ایجاد شود اما کتابهایی تحت عنوان کمکدرسی حتی اصلاحاتی را هم که در محتوی صورت گرفته به طور نسبتاً کامل خنثی میکنند. این کتابها جواب کلیه سؤالات، فکر کنیدها و آزمایشات را در اختیار شاگردان میگذارند، بنابراین دیگر نیازی به بحث و گفتو گو و یا فکر و آزمایش کردن برای دانشآموزان نیست. این گونه کتابها در سایر رشتههای درسی نیز به همین شیوه عمل میکنند و صد تأسف از اینکه این کتابها با مهر و مجوز رسمی آموزش و پرورش و با نام کتب کمکدرسی ارائه میشوند. چه باید کرد؟ باید تکلیف خویش را روشن کنیم، اگر هدف آموزشی رشد و پرورش استعدادها و خلاقیت هاست اگر نظام آموزشی در پی اصلاح کتب درسی و پژوهشی کردن محتوی و گستر ش تفکر در بین دانشآموزان است، اگر به دنبال یادگیری عمیق و با دوام هستیم و نمیخواهیم شاگردان و نسل آینده کشور را در ابتدائیترین سطح از یادگیری نگه داریم. اگر به اقدامات و تلاشهای مؤلفان کتب درسی در اصلاح کتب ارزش و اهمیت قائل هستیم و آن را یک اصلاح واقعی و لازم میشماریم، حتماً باید تکلیف خود را کتب مختلفی را که با عناوین متفاوت لیکن با کارکردی یکسان همه این موارد زیر سؤال برده و با اقدامات خویش نه تنها موجب بهبود در یادگیری نمیشوند بلکه موجب انجماد فکری دانشآموزان نیز میشوند و با تهیه جواب کلیه پرسشها و سؤالات و حتی جواب بخشهای فکر کنید و بحث و گفتوگو کنید غذای آمادهای را در اختیار شاگردان میگذارند، روشن کنیم. لازم است در موقع صدور مجوز چاپ از جانب اولیای امور به این موارد و اهداف نظام آموزشی توجه گردد، اگر هدف نظام آموزشی انتقال دانشآموزان از مرحلهای به مرحله دیگر و از کلاسی به کلاس دیگر و به هر قیمتی است به نظر میرسد که نیازی به اصلاح کتب و تغییر محتوی به روشهای فعال و جدید نباشد. منابع -1شعبانی، حسن 1380، مهارتهای آموزشی و پرورشی، انتشارات سمت، چاپ یازدهم -2 برویس جویس و دیگران، 1372، الگوهای تدریس، ترجمه محمدرضا بهرنگی، نشر مرکز ترجمه و نشر کتاب، چاپ سوم -3احدیان، محمد و آقازاده، محرم، 1378، راهنمای روشهای نوین تدریس، نشر آیین چاپ اول -4 هیگز، جیمزام، 1381، 601 تکنیک حل خلاق مسأله، ترجمه محمد احمدپور داریانی، نشر امیرکبیر، چاپ دوم -5 طبقهبندی هدفهای پرورشی (1368)، ترجمه علیاکبر سیف و خدیجه علیآبادی. موضوع مطلب : دوشنبه 94 تیر 29 :: 9:22 صبح :: نویسنده : andishe abi
منوی اصلی آخرین مطالب پیوندهای روزانه پیوندها لوگو آمار وبلاگ بازدید امروز: 33
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 51599
|
||